بوشیگان



گفتگو با یک کارآفرین جوان و موفق

آقای گلچین لطف می‌کنید یک بیوگرافی از خودتان برای ما بگید؟

احمد گلچین هستم و در سال ۱۳۷۱ در روستای سرسبز مرزبن دنیا آمده ام.

 

 

مدرک تحصیلی شما چیست؟

 

بنده کارشناسی مهندسی فناوری اطلاعات از دانشگاه علمی کاربردی جهاد دانشگاهی در سال ۹۴ به پایان رساندم و ۲۶ سال سن دارم. قبل از دوره دانشگاه مشغول کشاورزی و کمک حال خانواده بودم که بعد از فارغ التحصیلی تعداد کارهای نیمه وقت و تمام وقت مشغول شدم که از نظر اقتصادی ی نیاز نمیشدم.

 

این مسیر موفقیت رو چگونه طی کردید و برخوردتون با موانع چگونه بود ؟

من همیشه خیلی سخت کار می‌کردم و در دورانی که در جاهای مختلف مشغول و بصورت قرار دادی بودم همیشه نسبت به کمیت و کیفیت کارم خیلی حساسیت داشتم. همیشه سعی می‌کردم خوب، درست و با مسئولیت با کارم برخورد کنم.

در مورد موانع باید بگم واقعیتش این است که شرایط در کشور ما برای کسی که بخواهد کار انجام بدهد محیاست، می‌دانید که قوانین ما زن و مرد نمی‌شناسد ، هرکسی می‌تواند کسب‌وکاری را شروع کند. من فکر می‌کنم بزرگترین مانعی که ممکن است در راه پیشرفت ما باشد بیشتر خودمان و فرهنگمان است نه دیگران. کسی نیست که جلوی ما را بگیرد و بگوید نه تو نباید بروی جلو… ما مطابق با ظرفیتمان می‌توانیم جلو برویم.

 

فعالیت‌هایی که تا امروز داشتید!

فعالیت های اجتماعی و فرهنگی زیادی در راستای نام دار کردن روستا به صورت گروهی انجام دادیم . مسئولیت هایی هم در گوشه کنار محول میشده که خدا روشکر تا به امروز به نحو احسنت شکل گرفته.

 

نگفتید که چه کار کارآفرینانه ای انجام دادید و کدام ایده را به ثمر نشاندید که عنوان کار‌آفرین به شما اطلاق شد؟

بنده بعداز فراز و نشیب های فراوان به کشت و پرورش گیاهان دارویی در زمین پدری و حیاط منزل که یه گلخونه کوچک ساختم مشغول شدم که از قبیل این گیاهان میتونم نام برد کنم به : گل محمدی، به لیمو، گل گاوزبان، زعفران، چای ترش، گوجه مشکی یا (ایندیگو رز) و… می باشند که به تولید انبوه رساندم که سال گذشته تعداد ۳۰۰۰ هزار نهال گل محمدی به استان های هم جوار فرستادم.

 

 

 

 

 

چند سال در این زمینه مشغول بوده اید؟

 

۸ سال قبل دانشگام به تولید مشغول بودم و بعد از پایان تحصیلات دانشگاهی بصورت حرفه ای و گشترده این کار رو ادامه دادم.

 

حامی و پشتیبان اصلی شما در این مسیر چه کسی بوده و هست؟

پدر و مادرم که همیشه سایه ی هردوتاشون روی سرم باشه… که زندگی من یعنی پدرو مادرم برای همه همینه و امید من مادرم هستش.

 

به‌جز کارآفرینی درباره چه مباحث دیگری مشغول هستید؟

به امید خدا و با همکاری دهیاری و شواری اسلامی روستا و مسئولین شهرستان آزادشهر بحث اقامتگاه بوم گردی رو در پیش گرفتم که بحمدالله امید بخش می باشد که ۵۰ درصد کار انجام شده است .

 

هدف شما از راه اندازی اقامتگاه بوم گردی چیه؟

 

هدف از راه اندازی این مجموعه شناساندن روستای مرزبن به شهرهای اطراف و کل کشور و برنامه بلند مدت جذب توریست خارجی هستش. هدف در نظر گرفته شده توسعه و آشنایی آنها با رسومات محلی ، سوغات، محصولات ارگانیک، و ویژگی مهم که در پیش دارم کمک به اقصاد و رونق کسب و کار اهالی می باشد. در نوع خودش توانمند هست، زیرا تعداد ۲۰ نفر بطور مستقیم و ۱۵۰ نفر غیر مستقیم مشغول به کار می شوند.

 

اهداف بعدی شما در ارتباط به کمک اقتصاد روستا چی میتونه باشه؟

تبدیل روستای مرزبن دیار مهربانی به بهشت گل محمدی که طی رایزنی های انجام شده با دفتر دهیاری قرار بر این شده که در سال جاری تمام پیاده رو های روستا رو بصورت رایگان نهال کاری کنیم که میتونه درآمد خوبی برا عمران و آبادی روستا شود.

با پیگیری بنده در اواخرسال جاری اماکانات گلاب گیری تهیه و برای سال آینده گلاب روستای مرزبن با برند “یرتا” توی بازار عرضه شود که با این طرح تعدادی از جوانان روستا مشغول و بکارگیری می شوند.

 

تعریف شما از کار‌آفرینی چیست؟

 

کسی که ایده نویی دارد و کسب و کاری را شروع می کند. ایده جدید را خودش یا همراه با تیمش تبدیل به یک محصول قابل ارائه به بازار می کند. البته تعاریف مختلف است و هنوز به اجماع نرسیده اند.

 

آیا برای کار‌آفرینی نیازی به تحصیلات آکادمیک است؟

 

صدر در صد! کسب و کار ما تولیدی است. در دو حوزه کار می کنیم و خواهیم کرد، تولیدی و بوم گردی در تولیدی بحث‌های مختلفی را دنبال می کنیم، آموزش تولید گیاه، مشاوره تولید ، یکی از بسترهایی که برای بنا گذاشتن کسب و کارمان انتخاب کردیم همین بحث تولید بود. به همین دلیل نیاز شدید به از اطلاعات داشتم و سراغ منابع زیادی رفتم و همچنان در ارتباطم تا بتوانم در این حوزه کار کنم.

 

خصوصیات یک کار‌آفرین موفق چیست؟

 

یکی از مسائلی که کار‌آفرین باید روی آن تمرکز کند، بحث چشم انداز است. یک کار‌آفرین باید چشم انداز روشنی داشته باشد. بداند قرار است به کجا برسد. اگر جایی که برای رسیدن به آن مشخص کرده است روشن و پر رنگ نباشد معمولا انرژی زیادی برای حرکت به آن سمت دریافت نخواهد کرد. داشتن اعتماد به نفس هم از ‌جمله خصوصیات کلیدی است که کار‌آفرین باید داشته باشد. در ضمن کار‌آفرین تفکر خلاقی دارد. مثل دیگران فکر نمی کند همیشه به دنبال این است که ایده بهتری پیدا کند و روش بهتری را بکار گیرد. کار‌آفرین فرصت طلب است. کارآفرین ریسک پذیر، آینده نگر و مهم تر از همه عمل گرا است. با خیلی از افراد که صحبت می‌کنم می‌بینم ایده هایشان در حد حرف است. هیچ کدام حاضر نیستند وارد کار شوند. اگر وارد شوند بسیاری از تفکرات غلطشان درباره کسب و کار از بین می رود. کار‌آفرینان کسانی هستند که به استقبال خطر می روند.

 

در افق روشنی که برای خودتان ترسیم کردید بحث مالی و اقتصادی چقدر پر رنگ است؟

 

قبل از اینکه کسب و کارم را شروع کنم یکی از بحثهایی که مطرح می شد این بود که هدف اصلی کارآفرینان فقط پول نیست، واقعیت هم همین است. من قبل از هر چیز از کارم لذت می برم اما پول هم مهم است. من برای خودم چشم انداز روشنی در بحث مالی دارم. درآمدم چقدر خواهد بود، تعداد اعضای تیممم چقدر است و … اما اینکه فقط بخواهم برای پول کار کنم، نه! در بازار چیزی که از پول خیلی مهم تر است، اعتبار است.

 

عده ای معتقدند که شانس در این میان دخیل است و یا باید سرمایه داشته باشند و … نظر شما چیست؟

 

واقعا چند درصد مردم تلاش کردند ایده خود را عملی کنن؟ باور غلطی که در بین مردم وجود داره این که فکر می کنند برای راه اندازی یک شغل نیازمند یک سرمایه هنگفتن. درحالی که در یک کسب و کار اینترنتی شخصی با یک تا دو میلیون تومان کار خودش را شروع می کند. در خانه مشغول کار می شود. باور نادرست و ترسی که وجود دارد باعث شده کمتر کسی به سمت پرورش ایده های خود برود. کسی که می گوید “نمی شود “چند بار کاری را شروع کرده که موفق به انجامش نشده است؟ اصلا بلد است کسب و کاری راه بیاندازد؟ بلد است ایده پروری کند؟ روی خلاقیت خودش کارکرده است؟ روشهای زیادی برای پروش خلاقیت و ایده وجود دارد. خیلی از کارآفرینان از صفر شروع کردند و زحمت فراوانی کشیدند. یک فرد معمولی سر کار می رود شاید ۲ ساعت یا ۴۵ دقیقه کار کند اما یک کارآفرین ۱۵-۱۴ ساعت در روز کار می کند و مدتی سختی می کشد تا به هدفش برسد.

 

آیا شما قادر به فروش محصولات خود به سایر اقصی نقاط کشور هستید؟

 

بله قطعا! ما میتونیم در حوضه تخصصی مان ، گیاهان دارویی گل محمدی، به لیمو، گل گاوزبان، زعفران، چای ترش، گوجه مشکی نهالهای گلدانی و بذر و حتی محصولات برداشت شده را به سایر کشور ارسال کنیم . در آینده نزدیک هم قصد داریم در این روستا دوره های آموزشی کاشت ، داشت و برداشت گیاهان دارویی را برگزار کنیم ، تا جوانان این روستا با این گیاهان بیشتر آشنایی پیدا کرده و نقش کوچکی در اشتغاایی جوانان این روستا داشته باشیم .

 

در آخر از شما آقای گلچین تشکر می کنم که حاضر شدید تا به سوالات ما پاسخ بدید . جز اینکه به عنوان یه هم محلی برای شما آرزوی موفقیت کنم چیزی ندارم تقدیمتان کنم . امیدوارم مسئولین به ایده های نوین شما احترام گذاشته و مجوزهای لازم را صادر کنند .

 

 


بوشیگان

ساختارهای بسیار قدیمی، دو خصلت نسبتاً پایداری را در افراد شکل داده ­اند: حذف و انحصار.

چون افراد رعایت یکدیگر را نمی­ کنند و مرتب حریم ­ها را می­ شکنند، دو خصلتِ، حذف دیگران و ایجاد انحصار جایگزین رفتار معقول و تعامل معقول می­ شوند.

افراد نسبت به همه شهروندان، احساس وظیفه نمی­ کنند بلکه در گروه های بسیار کوچک، هوای همدیگر را دارند. وقتی شخصی خارج از یک گروه است و مورد وثوق و اعتماد نیست، حذف می­ شود.

افراد در درون و ناخودآگاه به خود می ­گویند: شخصی را قبول کنم که برای "من" فایده ­ای داشته باشد. حذف و انحصار باعث می ­شود تا "ما" شکل نگیرد و ارتباطات اجتماعی خلاصه شود در: من و دوستان من.

در فرهنگ شرق آسیا، مفاهیمی مانند: ما، جمع، عامه، عموم و مردم بسیار مقدس هستند و به همین دلیل  LG، Samsung، Toyota و Panasonic شکل می­ گیرند.

زیمنس و بنز براساس تفکرات لیبرالی شکل گرفته­ اند اما پاناسونیک و سامسونگ براساس تفکرات کنفوسیوسی به وجود آمده­ اند. هم آلمانی ­ها و هم ژاپنی­ ها، در رعایت کردن حدود و حقوق یکدیگر، تجربه مثبت کسب می­ کنند و می­ آموزند که همدیگر را قبول کنند و اعتماد کنند.

آنقدر افراد رعایت هم را می­ کنند که حذف و انحصار بی ­معنا می­ شوند.  وقتی فرد اولویت داشته باشد، قهرمان شدن و خودنمایی نیز رشد می­ کنند. خودخواهی و Ego همه جا سایه می­ افکنند.

وقتی درک دیگران، فهم دیگران و رعایت دیگران اهمیت نداشته باشند، خود بزرگ ­بینی و خود بزرگ ­پنداری ناخواسته پرورش پیدا می­ کنند.

چرا در کشورهای جهان سوم علم و دانش رشد نمی­ کند؟ چون افراد حاضر نیستند بر آنچه دیگری انجام داده صحه بگذارند و آجری بر روی آجرهای گذشته بگذارند.

چرا رنسانس علمی در اروپا صورت گرفت چون هر اندیشمندی و مخترعی، کار قبلی را گرفت و بر روی آن بنا کرد. او را نقد کرد ولی حذف نکرد. نظر قبلی را گرفت و آن را بهتر کرد.

چرا گفته می­ شود چهار مرحله از انقلاب صنعتی داشته ­ایم چون به عنوان مثال، نسل دومی ­ها بر کارهای نسل اولی­ های کامپیوتر، بنا کردند، آنها را   حذف نکردند، یکدیگر را نابود نکردند، تخریب نکردند بلکه آنرا بهبود بخشیدند تا صنعت کامپیوتر که زمانی در IBM  خلاصه شده بود امروز به نرم­ افزار  Blockchain تبدیل شود.

در کشورهایی که "جمع" شکل نگرفته، تجربیات منقطع هستند، مرتب اشتباهات گذشتگان تکرار می­شوند، هر فردی به دنبال دُکّان خودش است، ارتباط و اتصال و تداوم نیست. محمدرضا شاه از پدرش نیاموخت که مدیریت یک کشور نمی ­تواند یک نفره باشد. جمعی فکر و عمل نکرد. آنقدر حذف کرد و انحصار ایجاد کرد که در نهایت نتوانست انبوهی از مسایل غفلت شده را حل کند؛

دکتر محمود سریع القلم


بوشیگان

بجز کشاورزی ، فرصتهای دیگری از اشتغال و ثروت در روستاها هست که بتدریج با توسعه آتی روستاها بالفعل می شود؛ ولی غالبش نصیب خود روستاییان نمی گردد !!

 

 

روستاهایی هستند که طبیعتی بکر و استعداد مهیایی برای جذب گردشگر دارند. اما یا اصلاً به این مزیت روستا توجهی نشده و یا اگر شده، باز فرصتها توسط غیرروستاییان تملک شده است؛ مثل خرید باغات و منازل روستا و یا احداث مجتمع های آب گرم و غیره؛ و خود روستاییان، نهایتاً دستفروشی یا خرده خدماتی اگر ارائه دهند.
در یک نمونه، روستایی که مشهور به گردشگری است و حتی گردشگر خارجی نیز به آنجا سر می زند و فرصت بکر برای گردشگری سلامت هم دارد و جمعیت بالایی نیز ساکن هستند، هیچ برنامه ای برای توانمندسازی اقتصاد گردشگری روستا در نظر گرفته نشده است.

چرا چنین است؟

1 . چون در فرهنگ عمومی، روستایی را بیش از کشاورز نمیشناسیم. او را عمله می دانیم و نه بیشتر. زورمان می آید روستازاده سرشار از ثروت شود، از محل فرصتهای روستای خودش. انگار حتماً باید محرومیت را به روستا الصاق کنیم و بس و نمی توانیم از این سقف بالاتر بپریم. برای دادن انواع اعانات به روستاییان خوب پای کاریم؛ اما برای پولدار کردن آنها از محل فرصت های موجه و بی شمارشان، کاری بلد نیستیم انجام دهیم.

2 . چون ت نویسان و قاعده گذاران امر روستا، یاد نگرفته اند درونمایه های انسانی و اجتماعی را در تها و برنامه های اقتصادی شان ادغام کنند. اگر بگویی جاده ای سه بانده بر سینه کش کوه های روستا احداث کنید این کار را می کنند اما اگر بخواهی قانونی بگذارند که هرکسی از بیرون روستا نتواند بیاید و منابع معدنی و تجاری و گردشگری روستاها را چپاول کند و بلکه باید حق و سهم روستاییان هم لحاظ بشود، ذهن شان قفل می کند و چپ چپ نگاهت می کنند.

برگرفته از سایت ایران دهیار


بوشیگان

امروز بعد از گذشت بیش از ده سال ازتاسیس نهاد دهیاری و شوراهای اسلامی روستا انتظار میرود که این دو نهاد هر کدام با توجه به وظایفشان و تعاملاتی که با
یکدیگر دارند در جهت مدیریت کارآمد روستا گام بردارند.

 

لازمه و پیشنیاز حرکت در مسیر توسعه و دستیابی به اهداف آن نیازمند وجود نهاد هایی برای مدیریت و تمشیت امور میباشد.

در حوزه ی مدیریت روستایی نیز بحث به همین صورت است.

 وجود نهاد دهیاری و شوراهای اسلامی روستا تدبیری است برای پاسخ به این نیاز، دهیاری به عنوان مجری و بازوی اجرایی شورا عمل میکند و علاوه بر انجام وظایف مدیریتی خود موظف به اجرای مصوبات شورا است و شورای اسلامی روستا نیز به عنوان نماینده ی مردم و نهادی تصمیم ساز ایفای نقش میکند.

تصمیمات وبرنامه ریزی در خلا صورت نمیگیرد. همانطور که هیچ عملی بدون برنامه به مقصود نمیرسد و اجرا نمیشود.
شورای اسلامی روستا، دهیاری و مردم سه ضلع مثلث توسعه هستند.

توسعه ی پایدار زمانی محقق میشود که این سه با یکدیگر در تعاملی سازنده قرار گیرند: دهیاری با شورا، شورا با مردم و دهیاری با مردم؛

ممکن است این شائبه پیش آید که عدم وجود اداره و مدیریت واحد در امور روستا موجبات کند شدن و یا حتی متوقف شدن حرکت در این مسیر را فراهم میکند و قرار
گرفتن این دو نهاد در کنار یکدیگر نه تنها کاری از پیش نمیبرد بلکه تهدیدی است برای مدیریت واحد روستایی.

 اما اینطورنیست چرا که مدیریت روستا تلفیقی از دهیاری و شورا است.

شورا برای اجرا نیازمند دهیاری و دهیاری برای تمشیت امور نیازمند تصمیمات شورا است و قانون برای تحقق اصل مدیریت واحد حدود وظایف و اختیارات هر یک از این دو نهاد را مشخص کرده است و حرکت توسعه را تسریع بخشیده است.

در گذشته این تفکر رایج بود که “کار برای مردم” اما امروزه اندیشمندان به این نتیجه
رسیده اند که کار با مردم.”

 


بوشیگان

در الگوی جدید برنامه ریزی و مدیریت روستا تاکید بر رهیافت مشارکتی با حرکتی دو سویه است که عاملی موثر در افزایش توان اجتماعات برای پاسخگویی به نیازهای مردم روستایی در جریان توسعه به شمار می رود .

هدف مدیریت روستایی دستیابی به توسعه و به دنبال آن توسعه پایدار روستایی است .

پس مدیریت روستایی دارای نقاط مشترکی با اهداف توسعه روستایی و توسعه پایدار است .

این اهداف مشترک عبارت اند از :

1 . تامین نیازهای اساسی

2 . افزایش تولید و امنیت غذایی

3 . کاهش فقر

4 . افزایش درآمد

5 . حفظ محیط زیست

6 . توسعه فرصت های شغلی

7 . افزایش مشارکت و اعتماد به نفس

 

این اهداف مشترک مبتنی بر اصول بنیادینی است که هیچ کشوری نمی تواند آنها را نادیده بگیرد .


بوشیگان

آخرین جستجو ها

هر چی که بخوای دشت و دمن baylor5k HomePage نماشویی ساختمان | پیچ و رولپلاک نما | نقاشی نما ارزان سرا هر چی بخوای هست سازه سقف زحل کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. پیشوا نیوز لوله پلی اتیلن صنعت غرب