ساختارهای بسیار قدیمی، دو خصلت نسبتاً پایداری را در افراد شکل داده ­اند: حذف و انحصار.

چون افراد رعایت یکدیگر را نمی­ کنند و مرتب حریم ­ها را می­ شکنند، دو خصلتِ، حذف دیگران و ایجاد انحصار جایگزین رفتار معقول و تعامل معقول می­ شوند.

افراد نسبت به همه شهروندان، احساس وظیفه نمی­ کنند بلکه در گروه های بسیار کوچک، هوای همدیگر را دارند. وقتی شخصی خارج از یک گروه است و مورد وثوق و اعتماد نیست، حذف می­ شود.

افراد در درون و ناخودآگاه به خود می ­گویند: شخصی را قبول کنم که برای "من" فایده ­ای داشته باشد. حذف و انحصار باعث می ­شود تا "ما" شکل نگیرد و ارتباطات اجتماعی خلاصه شود در: من و دوستان من.

در فرهنگ شرق آسیا، مفاهیمی مانند: ما، جمع، عامه، عموم و مردم بسیار مقدس هستند و به همین دلیل  LG، Samsung، Toyota و Panasonic شکل می­ گیرند.

زیمنس و بنز براساس تفکرات لیبرالی شکل گرفته­ اند اما پاناسونیک و سامسونگ براساس تفکرات کنفوسیوسی به وجود آمده­ اند. هم آلمانی ­ها و هم ژاپنی­ ها، در رعایت کردن حدود و حقوق یکدیگر، تجربه مثبت کسب می­ کنند و می­ آموزند که همدیگر را قبول کنند و اعتماد کنند.

آنقدر افراد رعایت هم را می­ کنند که حذف و انحصار بی ­معنا می­ شوند.  وقتی فرد اولویت داشته باشد، قهرمان شدن و خودنمایی نیز رشد می­ کنند. خودخواهی و Ego همه جا سایه می­ افکنند.

وقتی درک دیگران، فهم دیگران و رعایت دیگران اهمیت نداشته باشند، خود بزرگ ­بینی و خود بزرگ ­پنداری ناخواسته پرورش پیدا می­ کنند.

چرا در کشورهای جهان سوم علم و دانش رشد نمی­ کند؟ چون افراد حاضر نیستند بر آنچه دیگری انجام داده صحه بگذارند و آجری بر روی آجرهای گذشته بگذارند.

چرا رنسانس علمی در اروپا صورت گرفت چون هر اندیشمندی و مخترعی، کار قبلی را گرفت و بر روی آن بنا کرد. او را نقد کرد ولی حذف نکرد. نظر قبلی را گرفت و آن را بهتر کرد.

چرا گفته می­ شود چهار مرحله از انقلاب صنعتی داشته ­ایم چون به عنوان مثال، نسل دومی ­ها بر کارهای نسل اولی­ های کامپیوتر، بنا کردند، آنها را   حذف نکردند، یکدیگر را نابود نکردند، تخریب نکردند بلکه آنرا بهبود بخشیدند تا صنعت کامپیوتر که زمانی در IBM  خلاصه شده بود امروز به نرم­ افزار  Blockchain تبدیل شود.

در کشورهایی که "جمع" شکل نگرفته، تجربیات منقطع هستند، مرتب اشتباهات گذشتگان تکرار می­شوند، هر فردی به دنبال دُکّان خودش است، ارتباط و اتصال و تداوم نیست. محمدرضا شاه از پدرش نیاموخت که مدیریت یک کشور نمی ­تواند یک نفره باشد. جمعی فکر و عمل نکرد. آنقدر حذف کرد و انحصار ایجاد کرد که در نهایت نتوانست انبوهی از مسایل غفلت شده را حل کند؛

دکتر محمود سریع القلم


بوشیگان می­ ,حذف ,افراد ,انحصار ,شکل ,چون ,و انحصار ,می­ کنند ,را قبول ,حذف و ,یکدیگر رامنبع

گفتگو با جوان کارآفرین و موفق ساکن روستای مرزبن

چرا یکدیگر را قبول نداریم؟

فرصتهای ثروت آور روستاها

تعامل بین شورا و دهیاری

نگرشی نو به مدیریت روستایی

مشخصات

آخرین جستجو ها

امداد خودرو - امداد خودرو تهران هر چی بخوای هست Hadlee0h Zuhause مجرمان بی گناه اجناس فوق العاده خرید اینترنتی پروژه های دانشجویی خرید و فروش تخت دو طبقه خرید اینترنتی لوازم یدکی بیل مکانیکی سئو وبمستر