امروز بعد از گذشت بیش از ده سال ازتاسیس نهاد دهیاری و شوراهای اسلامی روستا انتظار میرود که این دو نهاد هر کدام با توجه به وظایفشان و تعاملاتی که با
یکدیگر دارند در جهت مدیریت کارآمد روستا گام بردارند.
لازمه و پیشنیاز حرکت در مسیر توسعه و دستیابی به اهداف آن نیازمند وجود نهاد هایی برای مدیریت و تمشیت امور میباشد.
در حوزه ی مدیریت روستایی نیز بحث به همین صورت است.
وجود نهاد دهیاری و شوراهای اسلامی روستا تدبیری است برای پاسخ به این نیاز، دهیاری به عنوان مجری و بازوی اجرایی شورا عمل میکند و علاوه بر انجام وظایف مدیریتی خود موظف به اجرای مصوبات شورا است و شورای اسلامی روستا نیز به عنوان نماینده ی مردم و نهادی تصمیم ساز ایفای نقش میکند.
تصمیمات وبرنامه ریزی در خلا صورت نمیگیرد. همانطور که هیچ عملی بدون برنامه به مقصود نمیرسد و اجرا نمیشود.
شورای اسلامی روستا، دهیاری و مردم سه ضلع مثلث توسعه هستند.
توسعه ی پایدار زمانی محقق میشود که این سه با یکدیگر در تعاملی سازنده قرار گیرند: دهیاری با شورا، شورا با مردم و دهیاری با مردم؛
ممکن است این شائبه پیش آید که عدم وجود اداره و مدیریت واحد در امور روستا موجبات کند شدن و یا حتی متوقف شدن حرکت در این مسیر را فراهم میکند و قرار
گرفتن این دو نهاد در کنار یکدیگر نه تنها کاری از پیش نمیبرد بلکه تهدیدی است برای مدیریت واحد روستایی.
اما اینطورنیست چرا که مدیریت روستا تلفیقی از دهیاری و شورا است.
شورا برای اجرا نیازمند دهیاری و دهیاری برای تمشیت امور نیازمند تصمیمات شورا است و قانون برای تحقق اصل مدیریت واحد حدود وظایف و اختیارات هر یک از این دو نهاد را مشخص کرده است و حرکت توسعه را تسریع بخشیده است.
در گذشته این تفکر رایج بود که “کار برای مردم” اما امروزه اندیشمندان به این نتیجه
رسیده اند که “ کار با مردم.”